به گزارش مجله خبری نگار/ ایران ورزشی: در انتظار بدترین جام جهانی تاریخ!
۱ این یک کابوس تمام عیار بود؛ کابوسی به بلندای یک خواب آشفته که ظاهراً قرار است در جام جهانی تعبیر شود. آنجا که دیگر خبری از بهانههای کلیشهای نیست. تیمی که بدترین پروسه آمادهسازی جام جهانی را پشت سر گذاشته، قرار نیست در قطر ۲۰۲۲ رستگار شود. تیمی که از منظر کیفی و کمی فاصله بعیدی با رقبا دارد و در خوشبینانهترین وضعیت حتی روی کاغذ هم نمیتواند از هیچ زاویه چه سازماندهی، چه کیفیت، چه کلاس، چه تعداد بازیکن، چه مربی و... همپای رقبا باشد، با این شرایط و کیفیت آمادهسازی قطعاً فرجام تاریکی در جام جهانی خواهد داشت. این یک پیشبینی تلخ اندیشانه برای تیم ملی نیست، این حقیقتی است که با نظاره شرایط تیم ملی به صورتمان سیلی میزند.
اولین و آخرین بازی دوستانه ایران در نخستین و طولانیترین فیفادی در مسیر جام جهانی برابر الجزایر یک بازی نگرانکننده بود که هاشورهای پررنگی از دلشوره را به چهره این تیم کشید. نمایش ضعیف و رقتبار تیم ملی در برابر الجزایر و شکست عجیب البته اتفاقی چندان دور از انتظار نبود چه آنکه مشکلات تیم ملی از مدتها قبل آغاز شده بود و بازی با الجزایر در حقیقت نمایش عینی این مشکلات و اتفاقات نومیدکننده پیرامون تیم ملی به شمار میرفت. تیمی که ابتدا برای برگزاری دیدار دوستانه با یک تصمیم عجیب اردوی کانادا برای مهمترین و طولانیترین بخش آمادهسازیاش در مسیر جام جهانی برگزید؛ جایی که سایه سیاست همیشه بر هر مسأله دیگری اولویت داشته و بهدلیل اتفاقات سیاسی اخیر پررنگتر شده، آشکار مشخص بود این اردو و بازی دوستانهاش هرگز به سرانجام نخواهد رسید، اما ظاهراً شوق سفر به کانادا و ویزای ینگه دنیا برای عاشقان سفر و فدراسیوننشینان به اندازهای بود که مصلحت تیم ملی و آمادهسازی برای جام جهانی را فدای این شوق کردند تا تیم ملی بازنده اصلی این قمار بزرگ باشد.
در یک برنامهریزی بد و فاجعه بار در مهمترین و طولانیترین پروسه آمادهسازی تیم ملی سرانجام اردوی قطر را انتخاب کرد؛ انتخابی که نه از روی اختیار بلکه از سر اجبار و استیصال بود چه آنکه اردوی قطر بواسطه توافقهای رئیس معزول و قبلی فدراسیون برای تیم ملی رایگان در میآمد و از همین رو فدراسیوننشینها که صدای طبل توخالیشان گوش فلک را پر کرده، ترجیح دادند تا در گرمای بالای ۴۰ درجه قطر و در شرجی دوحه تیم ملی اردو بزند و به یک جلسه تمرین در روز اکتفا کند. پر واضح بود که این اردوی بیخاصیت قطعاً دستاوردی از منظر فنی نخواهد داشت و تنها دلخوشی برگزاری چند بازی دوستانه بود که میتوانست در مسیر آمادهسازی به تیم ملی کمک کند، اما در این بخش هم فدراسیون و هیأت رئیسه بیخاصیت اوج انفعال و بیتدبیری خود را عیان کردند تا تیم ملی تنها یک بازی دوستانه آن هم در آخرین روز اردو و البته با یک حریف نیم بند داشته باشد.
فدراسیونی که از پیش از آغاز اردوی تیم ملی کلی نام دهان پرکن از کانادا، کاستاریکا، السالوادور، کلمبیا، اکوادور، آفریقای جنوبی، اروگوئه، کنگو، کامرون و... را بهعنوان بازی دوستانه ردیف کرد، اما در عمل از جور کردن یک حریف تدارکاتی عاجز بود تا سرانجام با خواهش و تمنا و کلی واسطه تراشی الجزایر نیم بند بدون ستارههای اصلی اش از ریاض محرز گرفته تا بغداد بونجاح و یاسین بهرامی و... مقابل ایران صف آرایی کند. تیمی که برخی از بازیکنانش نخستین بازی ملی خود را برابر ایران انجام دادند و کنایهآمیز که تیم ناآماده ایران به همین الجزایر بیستاره و نیم بند هم باخت.
۲ با این تدارکات غلط و بد و فاجعهبار که حتی اعتراض بازیکنان و سرمربی همیشه ساکت و موافق تیم ملی را هم درآورده، مشخص بود که درون زمین نیز باید در انتظار یک بازی بیکیفیت از تیم ملی باشیم، اما نمایش تیم ملی برابر الجزایر به اندازهای بد، ضعیف، پراشتباه و فاجعهبار بود که همه را نگران سرنوشت تیم ملی در جام جهانی کرد. تیمی که اگر قرار باشد با این سطح از آمادگی و با این کیفیت در قطر ۲۰۲۲ به میدان برود، بیتردید کیسه بوکس حریفان و بدترین تیم جام جهانی خواهد شد.
در وهله نخست ترکیب اشتباه و چینش غلط اسکوچیچ بود که نگرانیها را در دقیقه صفر بیشتر کرد. استفاده از امید نورافکن در دفاع میانی که در زندگیاش هرگز برای یک بار هم در پست دفاع مرکزی به میدان نرفته یا اصرار دائمی بر استفاده از صادق محرمی با کیفیت زیر متوسط در دفاع راست از جمله اشتباهات بزرگ اسکوچیچ در چینش اولیه بودند و همین سبب شد تیم ایران در فاز تدافعی نمایشی به غایت بد و پراشتباه داشته باشد که با هر حمله نیمبند مهاجمان گمنام حریف به خود میلرزید. در نهایت همین چینش غلط و نمایش بد به یک پنالتی دور مانده از چشم داور و یک گل با پاس بازیکن ما منجر شد تا در نیمه نخست هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشیم.
در نیمه دوم اسکوچیچ با سه تعویض همزمان و فرستادن یک دفاع تخصصی به قلب دفاع و بردن نورافکن به چپ این اشتباه را ترمیم کرد و کنایهآمیز اینکه نورافکن فاجعه در قلب دفاع، در پست آشنای دفاع چپ گل ایران را ساخت، اما به رقم این تغییرها و این تعویضها باز هم نمایش ایران حتی در نیمه دوم نیز چندان چنگی به دل نزد و تنها اندکی از کیفیت فاجعه بار نیمه نخست فاصله گرفت.
تیم ملی در این بازی اشکالات متعدد فراوانی داشت؛ انتقال توپ از دفاع به حمله به سختی و با جان کندن انجام میشد، در موقعیتسازی و طراحی حمله هیچ طرحی نداشتیم، هافبکهای ایران چه در فاز دفاعی و چه در فاز حمله موفق نبودند و عملاً از جریان بازی خارج شده بودند و در دفاع و دروازه هم اشتباهات سریالی و مرگباری داشتیم که میتوانست شکست ایران را پرگلتر کند اگر فقط یک ریاض محرز یا بغداد بونجاح در ترکیب الجزایر وجود داشت.
عدم وجود سازماندهی در دفاع و حمله، نداشتن برنامه و پلن، آشفتگی و درهم ریختگی تیمی و اشتباهات سریالی برآیند نمایش نومیدکننده و رقتبار ایران در برابر الجزایر بودند که دلشورهها را در فاصله قریب به ۴ ماه مانده به جام جهانی به اوج رساند. این تیم از هم گسیخته، شلخته، بدون برنامه، ناآماده و البته با مربی نه چندان باکیفیتش در جام جهانی به بدترین شکل ممکن مجازات خواهد شد، اگر شرایط تا آن روز تغییر نکند. تغییری که با این فدراسیون بیکفایت و شرایط موجود چندان امیدی به آن نیست.